سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

قانون محبت

اشعار ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

نامه ای به دوست

وفات حضرت معصومه

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (149)

سروده های دیگر (165)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 820091
بازدید امروز :60
بازدید دیروز : 278
تعداد کل پست ها : 1320

 

شعر شهادت امام زین العابدین ع

من کیستم؟ من پاسدار ملک دینم
من حجت اللهم امام مسلمینم

از نسل زهرا(س) و علی(ع) مرتضایم
من کیستم؟ من یادگار کربلایم

من داغ هفتاد و دو گل در سینه دارم
بر درد و رنج و غصه و غم ها دچارم

در زیر بار غصه رفت از کف توانم
با شعله های خیمه ها می سوخت جانم

هم در غل و زنجیر و هم در بند غم ها
در راه شام از دشمنان دیدم ستم ها

سنگ بلا در کوچه های شام خوردم
از کربلا تا شامِ غم، دشنام خوردم

آنها که بابای مرا مذبوح کردند
با زخم غم قلب مرا مجروح کردند

بودم اسیر غصه و رنج فراوان
بند اسارت، تاول پای یتیمان

بالای نی هفتاد و دو گلدسته دیدم
دست یتیمان حرم را بسته دیدم

من دیده ام درد و بلا منزل به منزل
دیدم که بشکسته سری با چوب محمل

من بر سر نی دیده ام رأس پدر را
در بند غم دیدم گروهی خون جگر را

ای شیعیان داغ فراوان دیده ام من
بر نی سر قاری قرآن دیده ام من

با درد و رنج و غم قرین گردیده نامم
لبریز غم از خاطرات شهر شامم

در زیر بار غم شدم قامت خمیده
خون دلم از دیده بر دامن چکیده

یک اربعین از کربلا تا شام غم ها
از دشمنان خوردم کتک مانند زهرا(س)

از دشمنان زخم زبان بشنیده ام من
هفتاد دو سر بر سر نی دیده ام من

دیدم رقیه(س) از عدو می خورد سیلی
دیدم رخش چون صورت زهراست نیلی

از کربلا تا شام غم با حال بیمار
دیدم غم و درد و مصیبت های بسیار

از باغ درد و غم هزاران غنچه چیدم 
در طول عمرم روز خوش هرگز ندیدم

سجاده ام بوده انیس لحظه هایم
شرح غمم پیداست از سوز دعایم 

در روز گریان بودم و شب ها نخفتم 
راز دلم را با خدای خویش گفتم

با خاطراتی تلخ طی شد روزگارم
خاکی بماند تا قیامت هم مزارم

بار عزا و غصه بر دوشم نشسته
من می روم از این جهان با حال خسته

دیگر شماها را به ایزد می سپارم
ای مؤمنان این هم صحیفه یادگارم 



پنج شنبه 103 تیر 28 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin